آشنایی با رویکرد های درمانی:
رویکرد شناختی-رفتاری (CBT)
رویکرد شناختی-رفتاری که یکی از رویکردهای مطرح و مبتنی بر
شواهد در روان درمانی است، برای نخستین بار در اواخر دهه 50 و ابتدای دهه 60
میلادی و طی دو حرکت موازی توسط آلبرت الیس و آرون تی بک در امریکا
آغاز شده است. در این مدل درمانی، اعتقاد بر این است که احساسات و رفتار انسان
متاثر از شیوه تفکر و سبک پردازش اطلاعات اوست. به عبارت دیگر آدمها هر طور که
فکر کنند، همان طور احساس میکنند و رفتارشان نیز تحت تاثیر فکر و احساسشان است.
برای درک بهتر تاثیر گذاری افکار بر روی رفتار و احساسات،
خودتان را در موقعیت زیر تصور کنید:
"فردی ماشیناش را جلوی درب پارکینگ شما پارک کرده است و شما منتظر هستید تا
راننده برای
جابه جایی ماشیناش بیاید"
الف) اگر فکر
شما این باشد که:
عجب
آدم بی ملاحظهای است، حتما از قصد اینجا پارک کرده، اصلا این روزها آدمها بیفرهنگ
و بیمسئولیت شدهاند و... .احساسهایی که
پیدا میکنید احتمالا بیشتر رنگ و بوی خشم، عصبانیت و ناراحتی دارد و هنگامی که
راننده برای جابه جایی ماشین اش برسد، احتمالا سعی میکنید با رفتارهایی این
عصبانیت و خشم را بروز دهید.
ب) حال اگر فکر شما
این باشد که:
نباید اینجا پارک میکرد، اما خب تهران است و
مشکل جای پارک!! برای خود منم پیش آمده که ماشینم را جای بدی پارک کنم و شمارهام
را بگذارم، این بنده خدا هم احتمالا کار فوری داشته که ماشین رو جای خوبی پارک
نکرده است و ... .احساس هایی که تجربه میکنید کمتر
بوی خشم و عصبانیت دارد و هنگام مواجه با راننده نیز احتمالا با ملایمت بیشتری
رفتار خواهید کرد و صرف یک تذکر دادن و پذیرش عذر خواهی او، داستان را تمام خواهید
کرد.
در رویکرد درمانی شناختی-رفتاری با شناسایی خطاهای شناختی و
افکار خودآیند منفی،
به افراد کمک میکنند تا این افکار را با فکرهای کارآمدتری جایگزین کنند و در
نتیجه آن، احساسات و رفتارهای خوشایندتری را تجربه و ابراز کنند.
رویکرد شناختی-رفتاری برای چه اختلال هایی
مناسب تر است؟
این نظریه رواندرمانی، در ابتدا برای تبیین و درمان اختلال
افسردگی مطرح شده بود. اما خیلی زود برای دیگر اختلالات مانند: اختلالهای
اضطرابی، اختلالات مرتبط با حوزه وسواس، اختلال خوردن، اختلال دو قطبی، سو مصرف
مواد و ... به کار گرفته شد و طبق پژوهشها اثر بخشی آن نیز تایید شده است.
تهیه و تنظیم :هلیا زرشناس